یادداشت روز 17 بهمن
سلام به همه دوستان امروزصبح بعد از دو روز با سرویس اومدیم. اگه یه ذره دیر کرده بودیم صد در صد از سرویس جا مونده بودیم. نیم وجبی با اینکه شبها زود می خوابه بازهم صبح ها غر می زنه دیگه چی بشه که یه روز صبح غر نزنه. بالاخره سوار بر سرویس به سوی محل کار راه افتادیم. توی راه پسر خوبی بود واذیتم نکرد. رسیدیم به دانشگاه محوطه خیلی لیز بود با این حال پارسا می خواست برف بازی کنه که با گرو گذاشتن ریش و سیبیل راضی شد برف بازی نکنه و زود بریم مهد. گذاشتیمش توی مهد و اومدیم سرکار روز خوبی داشته باشی عسل مامان. ...
نویسنده :
مامان
14:03