پارسا پارسا ، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

عشق مامان پارسا

سخنان برجسته

هرگز به کودکانتان نگویید پیشه آینده اش چه باشد همواره به او ادب و ستایش به دیگران را آموزش دهید چون با داشتن این ویژگیها همیشه او نگار مردم و شما در نیکبختی خواهید بود و اگر اینگونه نباشد هیچ پیشه ای نمی تواند به او و شما بزرگواری بخشد.ارد بزرگ   اولین درسی که والدین باید به فرزندان خود بیاموزند، صداقت است. شوپنهاور   هیچ گاه در برابر فرزند ، همسرتان را بازخواست نکنید . اُردبزرگ   تنها مادر و پدر خواست های فرزند را بی هیچ چشم داشتی بر آورده می سازند .ارد بزرگ   فرزند نانجیب ، آتش عمر پدر است . اُرد بزرگ   ای مهر مادری که مقدس ترین محبت ها هستی ، از وصف عظمت آسمانی تو زبان زمینی ما عاجز است ....
3 بهمن 1390

یادداشت روز 3 بهمن

سلام به پسر گل و دوستای خوبمون  دیروز بعد از ظهر به عزیز طاهره که خونه دائی حامد بود زنگ زدیم و دیدیم اون یکی عزیز نلیسا رفته خونشون و ما از فرصت استفاده کردیم و عزیز و کشوندیم تهران. پارسا وقتی عزیز رو می بینه کیفش کوک می شه چون می دونه فرداش نمیره مهد. عزیز بیچاره یویو شده و هی می ره کرج و می آد تهران. راستی عزیز پارسا امشب بلیط داره و می خواد بره خونه خودش تا چند روزی راحت باشه. امروز صبح هم وقتی صبح بیدار شدم تا بیام سرکار دیدم نیم وجبی وول می خوره و فهمیدم که دستشویی داره، بلندش کردم و بردمش دستشویی و موقع برگشتن پرسید عزیز کو، گفتم خوابیده گفت نمی رم مهد گفتم نه بچم خیالش راحت شد و پرید توی تختش و خواب...
3 بهمن 1390

بدون شرح

گل پسرم، پارسا تمام کودکی های منی وقتی شانه های کوچکت پناهگاه استوار  روح پریشانم می شود ! لذت لمس پیکر معصوم تر از باران توست که مرا وادار به دوست داشتن می کند ودستهای کوچک فرشته گونه ات را بر صورت خراشیده ام می کشی شرمسار می شوم که تو پاداش کدامین عبادت به جای ناورده ام هستی اینگونه خوب و پاک و بزرگ ...!     ...
1 بهمن 1390

یادداشت روز 28 دی

سلام به دوستای گلم امروز گل پسر مامان توی خونه مونده و داره حال می کنه. دیروز از اومدن عزیز پارسا نا امید شده بودم. چون نلیسا دختر دائی حامد از این ویروس جدید گرفته و تب بالایی داشت و  عزیز می گفت پریشب اصلاً نخوابیده و تب نلیسا همچنان بالاست. تا اینکه دیروز بردنش دکتر و دارو داده و گفته همش باید پاشویش کنن. طفلکی نلیسا خودش همین جوری هم جون نداره چه برسه به اینکه مریض هم بشه. امیدوارم هرچه زودتر خوب خوب خوب بشه           دیروز غروب یه دفعه دیدم زنگ خونه رو می زنن و وقتی آیفون رو برداشتم یه دنیا خوشحال شدم. چون عزیز بود! من و پارسا دیگه ...
28 دی 1390

چه بايد كرد تا كودك از غذا خوردن لذت ببرد.

چه بايد كرد تا كودك از غذا خوردن لذت ببرد؟ ساعات برنامه غذايي را خيلي عوض نكنيد. مراقب باشيد كه زمان غذا خوردن، كودك خيلي گرسنه يا خيلي خسته نباشد. سعي كنيد ميان وعده ها را 5/1 تا 2 ساعت قبل از وعده اصلي غذا بدهيد. بهتر است ميان وعده ها خيلي شيرين، حجيم يا چرب نباشند تا اشتهاي كودك براي وعده اصلي غذا، باقي بماند. براي دسر يك ماده كمي شيرين انتخاب كنيد و آن را بلافاصله بعد از غذا به او بدهيد كه جزو غذا به حساب بيايد. اگر غذاي جديدي به او مي دهيد كه از خوردنش امتناع مي كند تعجب نكنيد، آن را همراه با غذايي كه دوست دارد مثل برنج يا نان يا سيب زميني به او بدهيد. غذاهارا خيلي زود به زود و بر اساس تمايل او عوض نكنيد. ...
27 دی 1390

یادداشت روز 27 دی

       سلام به گل مامان گل پسر امروز صبح از خواب بیدار نمی شدی و مامانی اومد تا یه کمی پشتت و ماساژ بده تا راحتتر پاشی. نیم وجبی شب ساعت 10 خوابیدی و بخاطر همون صبح بیدار نمی شدی عادت کردی که هر روز یه چیزی مهد ببری و به عشق همون چیزا می ری مهد. البته خاله ها گفتند که فقط چهارشنبه ها اسباب بازی بیارین ولی کو گوش شنوا. امروز صبح هم دقیقه 90 رسیدیم سرویس و تا ما سوار شدیم راه افتاد. توی سرویس هم خواب بودی و وقتی پیاده شدیم توی بغل من بودی و نیومدی پایین. دیگه کمر مامان از دست تو داره می شکنه ولی چاره ای نیست تو هم بچه ه ای دیگه همش سه سال و نیم داری.    ...
27 دی 1390