پارسا پارسا ، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

عشق مامان پارسا

یادداشت روز 8 بهمن

1390/11/8 11:28
نویسنده : مامان
267 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

امروز روز شنبه است و اومدیم سرکار

هفته پیش هفته خوبی بود و یک روز در میان تعطیل بودیم. پیش خودم فکر می کردم چقدر خوب می شه که همه هفته ها، روزهای کاری اینطوری باشه. خوش بحال کسانی که هفته پیش رفتند مسافرت، ما که همش سرکار بودیم و خونه. از دوماه پیش برنامه ریزی کرده بودیم که بریم یه وری ولی از روز برفی که بابای پارسا تصادف کرد بابایی همش گرفتاره درست کردنه ماشینه. حالا عیب نداره انشاءلله یه تعطیلی دیگه.نیشخند

امیدوارم به همه اونایی که مسافرت رفته بودند خوش گذشته باشه.خنده

من و خاله فائز هر موقع جایی برای رفتن نداشته باشیم با هم قرار می ذاریم و یه سر می ریم فروشگاه هایپر. چیکار کنیم دیگه چشمک بی کسی توی پایتخت یعنی همینافسوس اگه مامان و فامیلامون اینجا بودن چه غمی داشتیم. (همدردی با مامان دو تا محیا نانازا)نیشخند

دوست دارم عزیز مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان صدف
9 بهمن 90 8:18
تو خونه موندن هم واسه خودش عالمیه. من که خونه رو به همه جا ترجیح میدم


البته راست می گی. حسابی خستگی آدم درمی آد
ولی توی مسافرت درسته حال و هوای آدم عوض می شه ولی خستگی هنوز هست.
مامان رایا
9 بهمن 90 8:46
سلام بالاخره من هم وبلاگ پسرت رو هفته گذشته لینک کردم
از طرف رایا
تازه خاله جون مادرم بی ذوق نیست به خدا فقط سرش خیلی شلوغه تقریباً 1 ماه می شد که مادری به وبلاگ من سر نزده بود تقصیر کار دیگه . . . .
مرسی به وبلاگ دخترم سر می زنید خاله جون


خواهش می کنم.
مامان محیا علیجانی
9 بهمن 90 9:35
مرسی از همدردیت..من تصمیم دارم بتو تعطیلات آتی برم خرید..خوبه مگه نه؟


قربانت.
کار خوبی می کنی. برای خرید عید وقت مناسبیه