یادداشت روز 8 بهمن
سلام
امروز روز شنبه است و اومدیم سرکار
هفته پیش هفته خوبی بود و یک روز در میان تعطیل بودیم. پیش خودم فکر می کردم چقدر خوب می شه که همه هفته ها، روزهای کاری اینطوری باشه. خوش بحال کسانی که هفته پیش رفتند مسافرت، ما که همش سرکار بودیم و خونه. از دوماه پیش برنامه ریزی کرده بودیم که بریم یه وری ولی از روز برفی که بابای پارسا تصادف کرد بابایی همش گرفتاره درست کردنه ماشینه. حالا عیب نداره انشاءلله یه تعطیلی دیگه.
امیدوارم به همه اونایی که مسافرت رفته بودند خوش گذشته باشه.
من و خاله فائز هر موقع جایی برای رفتن نداشته باشیم با هم قرار می ذاریم و یه سر می ریم فروشگاه هایپر. چیکار کنیم دیگه بی کسی توی پایتخت یعنی همین اگه مامان و فامیلامون اینجا بودن چه غمی داشتیم. (همدردی با مامان دو تا محیا نانازا)
دوست دارم عزیز مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی