یادداشت روز 18 دی
سلام به همه
پارسای مامان چند روزی بود که خونه پیش عزیز طاهره بود و حسابی خوش گذروند و از دیشب نق زدن و گریه کردن و شروع کرد دوباره مهد نمی رم و مامان سرما خوردم و چند تایی سرفه کرد که جدی گرفته نشد و رفتیم که بخوابیم. چشتون روز بد نبینه سرفه ها شروع شد و تا صبح نه ما خوابیدیم و نه پارسا.
نمی دونم این سرفه ها از چیه از هواست یا چیز دیگه ای چون پارسا نه آبریزشی داره و نه سرماخوردگی شانس بد ما مامانهاست که هر موقع بچه رو می خواهیم بیاریم مهد یه دردسری شروع می شه.
با اینکه شربت سرفه هم بهش دادم باز هم سرفه می کرد. صبح شد بالاخره مجبور شدیم بلند شیم و بیاییم مهد. توی راه هم همش سرفه میکرد. می ترسم می ترسم آخر سر هم این بچه از این آنفولانزا جدیده بگیره که با تب شدید و اکثر بچه های مهد هم گرفتن. خدایا به فریاد برس
آخه کی از این هوای آلوده خلاصصصصصصصصصصصصص می شیییییییییییییییییییییییییم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خسته شدیم.کی این بچه ها سالم می شن