یادداشت روز 13 دی
سلام به دوستای گل وبلاگی
دیروز همونطور که خدمتتون گفتم بعد از یه ساعتی که به خونه رسیدیم زنگ خونه زده شد و پارسا یکدفعه دید عزیز طاهره اومد تو خونه خیلی تعجب کرده بود. چون عزیز طول هفته تو کرج خونه دائی حامده و از نلیسا مواظبت می کنه که مامان و باباش برن سرکار، چون نلیسا کوچولوه و توی مهد اذیت می شه.
بالاخره بعد از اینکه حسابی با عزیزش بازی کرد رضایت داد ساعت 10:30 بخوابه. صبح هم که من اومدم توی خواب ناز بود.
امیدوارم امروز توی خونه با عزیز خوش بگذرهناز پسر. راستی چند روزی می شه ازت عکس نگرفتم امروز توی خونه یادم باشه ازت عکس بگیرم .
الهی مامان فدای صورت ماهت بشه. تو خورشید زندگی ماییییییییییییییییییییییاندازه آسمونا دوست دارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی