من می توانم
خداوندا:
من ميتوانم از گلهاي ياس و زنبق پلي بسازم
بسوي تو.من ميتوانم برتن نرمدريا راهبروم
تا به جزيرههاي ناشناختهات برسم.
ميتوانم مانند درختي كه ريشه برخاك دواندهاست
استوار بايستم تا گنجشكها برانگشتانم لانهكنند
تا هرروز صبح با صداي جيكجيك آنها
بودن را حس كنم.
ميتوانم قلبم را به خورشيد هديهكنم تااز گرمياش
دست خورشيد بسوزد.ميتوانم گيسوانم را به بيابان
هديه كنم تا به بيشه حسودي نكند.
امّا خداوندا اگر تو نخواهي چگونه ميتوانم بگويم.
"من مي توانم"
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی